ستون

اخبار، انتقاد، سیاسی، ادبیات، شعر و داستان، خاطرات و دلتنگیها

ستون

اخبار، انتقاد، سیاسی، ادبیات، شعر و داستان، خاطرات و دلتنگیها

مشخصات بلاگ
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

فراشعر " با خودم " شیرین صدیقی

پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۳۴ ب.ظ

یک جاده متروکه 
با تنی زخم خورده 
حیران میان درندگان 
زنی 
در جستجوی خودش 
《آه این درون بی نهایت  من》
◾️
《 تو ؟》
《کودکی ات .》

《این همه عشق ؟》
《هنوز بی واسطه جهان را می بینم 》

《چگونه به تو ..؟》
《از تمام چارچوبه های بسته فراروی کن》

《فراروی ؟》
《برای حرکت سمت جنس سوم 》
◾️
در امتداد ریل قطاری 
که تو را برد
پیچیدم در خودم 
و سالهاست
در انتظار سوت قطار
 مانده ام...
دو دو ..چی چی ..
دو دو ..چی چی ..

باران مرا می بارد
زنی از سرزمین های جنوبی 
که متن هایش 
به وسعت یک نیستان
بر لبش نی لبک می زنند
مسافری که دیرزمانیست
چمدانش را 
برای سفری دور
سفری به سوی تو
بسته است..
◾️
پرکشیدی آرام و بیصدا
با بالهای خونین
وچشمهای من 
تمام کوچه های 
خاطراتمان را 
بارانی کرد
پر کشیدی و 
بعد از رفتنت
یک شهر 
برایم کویری خشک و خالی شد...
ای که در آسمان
ماه می بینمت
در دریا مروارید
قیمتی تر از تمام دنیایی
و من فقیر نداشتنت
امروز نمی بارمت
تا باد بوزد و 
من هر تیکه از قلبم 
و چشمهایم را 
گوشه گوشه این شهر
آویزان می کنم 
تا شاید 
قاصدکی سوار بر شانه باد
خبری از رخ ماهت بیاورد
◾️
فصل آخر مرا لاله زاریست 
که پیاله پیاله بوی بهشت را 
میپیچاند در مستی نگاهم ..

 

اثری از:
 شیرین صدیقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی