سه نکته قابل تامل در جنگ غزه

1⃣  زمان بر علیه اسراییل می‌گذرد. صهیونیست‌ها و غربی‌ها از روند جنگ در غزه به شدت نگران و مضطرب هستند و این مسئله نشان می‌دهد که روند جنگ و مسیر آن در جهت تحقق هیچکدام از اهداف آن‌ها حرکت نمی‌کند.

حامیان رژیم صهیونیستی نگران هستند که جنگ و روند آن با توجه به مقاومت بی نظیر فلسطینی‌ها و اینکه اسرائیلی‌ها تا این لحظه به هیچ دستاورد میدانی مشخصی نرسیده‌اند، سبب شود که بنیان تمام رژیم‌ها و دولت‌هایی که به آمریکا وابسته‌اند را به شدت متزلزل کند.

اینکه بلومبرگ می‌نویسد دولت بایدن درصدد است تا به جنگ غزه سر و شکل بدهد به این معناست که فرماندهی نظامی اسرائیل در این صحنه از نظر آمریکایی‌ها ضعیف و دچار بحران و مشکل است.
  2⃣ اگر این جنگ در حالی متوقف شود که اسرا در دست حماس باقی مانده‌اند این به معنای ثبت قطعی پیروزی حماس بر اسرائیل است. پیروزی حماس در این جنگ کفه نظامی را به نفع آن و به ضرر اسرائیل سنگین خواهد کرد و این حماس را به شکل‌دهی به جنگ بزرگ‌تری در آینده نزدیک ترغیب می‌کند. جنگی که این بار فلسطینی‌ها با روحیه بالاتر و نیرویی عظیم‌تر در غزه، کرانه و قدس به میدان می‌آیند و کار را یکسره می‌کنند.  

واقعیت این است که غرب در حمایت از رژیم اسرائیل دچار چالش جدی گردیده است. چالش این است که حمایت از اسرائیل و تأمین منافع غرب در منطقه اسلامی غرب آسیا برخلاف آنچه در غرب تصور می‌شده، به دلیل شکست‌های پی‌در‌پی اسرائیل و نفرت منطقه از آن در مقابل هم قرار گرفته است. اینک به‌گونه‌ای است که هرچه غرب از رژیم اسرائیل بیشتر حمایت می‌کند، منافع آن بیشتر به خطر می‌افتد. هم‌اینک اسرائیل برای غرب از یک «راه‌حل مطلوب» به یک «مشکل راهبردی» تبدیل شده است.
  3⃣ فلسطین مجددا به مساله اول جهان اسلام و حتی جهان تبدیل شده است.مساله فلسطین هیچ زمانی به اندازه امروز در کانون توجه ملت‌ها و دولت‌ها نبوده است. آنچه ما امروز در صحنه حمایت از فلسطین و مخالفت با جنایات رژیم صهیونیستی مشاهده می‌کنیم، تقریبا در طول چند دهه گذشته، بی‌سابقه‌ است. 

واقعیت ماجرا این است که تصمیم فلسطینی‌ها به مقاومت در برابر صهیونیست‌ها، نه یک تصمیم سازمانی که تصمیم مردمی و عمومی مردم فلسطین است.

تحلیل وضعیت جنگ غزه تا این لحظه:ناتوانی پولدارترین و مجهزترین ارتش دنیا در مقابل یکی از کوچکترین گروههای جبهه مقاومت. حماس در قیاس با انصارالله یمن ،حشدالشعبی عراق ،حزب‌الله لبنان و....به لحاظ تعداد نیروی رزم و وسعت جغرافیایی میدان رزم ، یکی از کوچکترین گروههای جبهه مقاومت محسوب می‌شود. 

در آن سوی میدان و در مقابل، ارتش اسرائیل مجهزترین و پیشرفته ترین ارتش دنیا که حمایت های بی دریغ پیدا و نهان اروپا و آمریکا و برخی کشورهای منطقه را دارا می‌باشد قرار داشت.

در این جنگ تمام عیار حماس توان بهره برداری از حمایت میدانی پشتیبانان خود را به جهت نبودن هیچ گونه راه دسترسی و ارتباطی نداشت و صرفا با عملیات های حزب الله و انصارالله به شکل غیرمستقیم حمایت می‌شد.

بنابراین و با قاطعیت می‌توان به جرات گفت که مجهزترین ارتش دنیا در مقابل یکی از کوچکترین گروههای جبهه مقاومت شکست سنگینی متحمل شد.دلایل زیر موید این ادعاست:

هدف اول اسرائیل در باب حمله زمینی به ‌ غزه⁩ نابودی ‌حماس⁩ و سرانشان بود که مطلقا میسر نشد.
‏هدف دوم کوچ دادن اجباری هزاران فلسطینی به مصر بود که هرگز تحقق پیدا نکرد.
‏هدف سوم آزادسازی اسرای اسرائیلی بود که در آخر به همان گروهی که در پی نابود کردنش بود درخواست مبادله اسرا و «آتش بس» را داد!

‏در عمل اسرائیل با تمام حمایت های نظامی قدرت‌های جهان و دیگر دولت ها و نهادهای غربی و عربی، تنها زورش به زنان، کودکان، خبرنگاران و دیگر غیر نظامیان رسید و تا توانست بیمارستان، مدارس و پناهگاه و.. را مورد هجوم وحشیانه قرار داد.

‏در نتیجه آنچیزی که اکنون بر همگان مسلم شده اینست که این ‌ رژیم منحوس⁩ پس از عملیات ‌ طوفات الاقصى⁩ برای دومین بار در ۲ ماه گذشته با پذیرش آتش بس، شکست مفتضحانه ای را از نظر «نظامی» و «امنیتی» تجربه کرده است/

اکنون نقطه تمرکز همه طرف‌ها، بر برنامه‌های پسا جنگ استوار است؛ نکته اما اینجاست که وضعیت و برنامه پسا جنگ از نحوه پایان جنگ فعلی استنباط و برنامه ریزی می‌شود. 

در این آرایش، به طور قطع تا الان ابتکار عمل با محور مقاومت است و البته محور واشینگتن - تل‌آویو تلاش خواهد کرد تا ابتکار عمل را در دست گیرد، پس هرگونه طرح آمریکایی یا صهیونیستی را باید در این زمینه به دقت تحلیل کرد که ابتکار عمل با چه طرفی است و چه طرفی به دنبال برهم زدن آن است.

در این میان اما یک عبارت مهم وجود دارد و آن "محور واشینگتن - تل‌آویو" است؛ تیم بایدن در کاخ سفید می‌داند که پیشبرد طرح‌های آمریکا در منطقه علی‌الخصوص در دو جبهه غزه و لبنان به هیچ وجه با شخصیت روانی و عصبی نتانیاهو ممکن نیست و هر چند که کابینه قبلی فروپاشیده، امکان ادامه کار با این تیم نیز وجود ندارد و همکاری فعلی نیز صرفا به دلیل حالت اضطرار عمیق در سرزمین‌های اشغالی و برای کنترل فروپاشی رژیم صهیونیستی است،بنابراین محور واشنگتن-تل آویو علاوه بر انفعال در میدان نظامی با بحران سیاسی نیز مواجه هستند.